خیابون ، شور و تلاش زندگی

پایگاه اطلاعات علمی ، فرهنگی ، تجاری

خیابون ، شور و تلاش زندگی

پایگاه اطلاعات علمی ، فرهنگی ، تجاری

خیابون ، شور و تلاش زندگی

ضمن خوش آمدگویی به دوستان و میهمانان گرامی به اطلاع می رساند در این سایت اطلاعات بروز علمی ، تجاری ، فرهنگی و هنری در زمینه های مختلف عرضه گردیده و گفتمان های مربوطه در این مکان پیگیری و به بحث گذاشته می شود.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
نویسندگان
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات

۱۷ مطلب با موضوع «ادبی- فلسفی» ثبت شده است

مشاعره همسرایی نبرد شعری poetical

Adminstartor | جمعه, ۲۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۰۵ ب.ظ

دوستان گلم سلام

 این شعرزیبای آقای فاضل نظری را براتون مینویسم ببینم چقد میتونید ادامه ش بدیید.آفرین بر دوستان پرانرژی:

بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست
آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
.
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
.
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله‌هاست
.
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست
.
باز می‌پرسمت از مسئله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مسئله‌هاست
.
شعر:  فاضل نظری

  • Adminstartor

درون میعاد و میقات سفری نهفته است

Adminstartor | شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

سقف آسمان بر سر و ستاره‌ها چه پایین، و آسمان عجب نزدیک!

و دیدم که تنها «خسی» است و به «میقات» آمده! و نه «کسی» و به «میعادی».

و دیدم که «وقت» ‌ابدیت است، یعنی اقیانوس زمان.

و «میقات» در هر لحظه‌ای، و هر جا و تنها با خویش!

چرا که «میعاد» جای دیدار تست با دیگری! اما «میقات» زمان همان دیدار است و تنها با «خویشتن».

و دانستم که آن زندیق دیگر میهنه‌ای یا بسطامی چه خوش گفت وقتی به آن زائر خانه خدا در دروازه نیشابور گفت که کیسه‌های پول را بگذار و به دور من طواف کن و برگرد.

و دیدم که سفر وسیله دیگری است برای خود را شناختن. این که «خود» را در آزمایشگاه اقلیم‌های مختلف به ابزار واقعه‌ها و برخوردها سنجیدن و حدودش را به دست آوردن که چه تنگ است و چه حقیر است و چه پوچ و هیچ.

نتیجه معنایی:خلاصه اینکه فلسفه نبافم براتون، برید سفر چه مثل خواجه حافظ تو ذهنتون سیر سفرکنید قابل توجه کم پولا و چه مثل حاجی سعدی بزرگوار و عزیز طی طریقت کنید در دنیای زیبای خداوندگار این دومی کمی خرج داره ولی درهرحال بسیارسفرباید تاپخته شود خامی...

  • Adminstartor

بین خطوط برانیم

Adminstartor | شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۶ ب.ظ

همیشه وقتی سوار تاکسی میشم یه دستم به وسایلمه یه دستم به دستگیره بالای تو با مغز نرم تو شیشه . مخصوصا وقتی ماشینش پیکان باشه و راننده هم از این کهنه کارا باشه و به جرعت بگم نتونین یک سانت قسمت سالم تو بدنه ماشینش پیدا کنین ! اصلا یه حالی داره ها ، انگار اومدین شهر بازی و سوار ترن شدین و هر لحظه باید خودتون رو آماده کوبیده شدن به جدول ، ماشین جلویی ، ماشین کناری و ماشین اون یکی کناری کنید !

تازه وقتی با هزار ترس و لرز به مقصد رسیدین و بعد از به جا آوردن سجده شکر که سالم و سلامتین پشت ماشین رو نگاه میکنین چشمتون به یه برچسب زرد میخوره که به صورت هشتگ نوشته شده : #من_بین_خطوط_میرانم ! اونوقته که با خودتون میگین منظورش دقیقا کدوم خطوطه و برداشتش از این برچسب چی بوده که چسبونده تنگه ماشین ...

تا اونجایی که من خبر دارم تاکسیرانی این برچسب هارو به تاکسی ها داده تا همشون رو یه قسمت معینی از ماشین بچسبونن و عضویتشون تو این کمپین رو اعلام کنن که طبق شواهد بنده اکثرا بعد از چسبوندن این برچسب با کمی تغییرات و ابتکار درونی یه نـ به ابتدای کلمه آخر #من_بین_خطوط_میرانم اضافه میکنن و با تبدیل جمله به #من_بین_خطوط_نمیرانم سبک رانندگیشون رو به واقعیت نزدیکتر میکنن !
کلا خواستم بگم شما مثل این اندک افراد نباشید و سعی کنید همیشه تو رانندگیتون ، زندگیتون و حتی برخورداتون جمله #من_بین_خطوط_انسانیت_میرانم رو اصل قرار بدین تا این اسم جهان سومی از روی ما برداشته بشه و به جایگاهی که لایقشیم برسیم ...
مورد بعدی هم کرایه هاست که سعی کنید پول خورد بدین تا مسیر 2 هزار تومنی رو به بهانه نداشتن پول خورد باهاتون 5 تومن و یا بی انصاف تر 10 تومن حساب نکنن ! دیدم که میگماااا !

  • Adminstartor

روایاتی نو از ایران بین جنگ جهانی

حیاتی | جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۸ ب.ظ

  • حیاتی

ارغنون - منطق ارسطو

Adminstartor | پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۰ ب.ظ

ارغنون (لاتین: Organon، از اصل یونانی: όργανον به معنی ابزار و وسیله) نامی است که شاگردان ارسطو بر شش رساله از تألیفات او در علم منطق نهادند.اَرَسطو  (زادهٔ ۳۸۴ ق م. -درگذشتهٔ ۳۲۲ ق م) از فیلسوفان یونان باستان بود. او یکی از مهم‌ترین فیلسوفان غربی به حساب می‌آید. او در سن هجده سالگی به آکادمی افلاطون راه یافت و به مدت بیست سال در مکتب افلاطون کسب دانش کرد و آموزگار اسکندر مقدونی بود. تالیفات او در زمینه‌ها و رشته‌های گوناگون من‌جمله فیزیک، متافیزیک، شعر، زیست‌شناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بوده‌اند. ارسطو به همراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین و بزرگترین فیلسوفان یونان باستان بوده‌است. این سه تن فلسفه غربی (آنطور که برای ما آشنا است) را بر اساس فلسفه ماقبل سقراط یونان بنیاد نمودند. ارسطو فلسفه را به‌عنوان «دانش هستی» تعریف می‌کرد.

  • Adminstartor

نوگرایی یا مدرنیسم

Adminstartor | سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ب.ظ

نوگرایی، که از آن به نام‌های تجدد یا مدرنیسم (modernism) نیز یاد می‌شود، به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیده‌های فرهنگی نو و پیشرفته‌تر و کنار گذاردن برخی از سنت‌های قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بستر مدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم، گستره‌ای از جنبش‌های فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد، را توصیف می‌کند. این واژه مجموعه‌ای از جنبش‌های هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ داده‌اند، در بر دارد.

  • Adminstartor

عشق یعنی...!؟!

Adminstartor | جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۸ ب.ظ

ای که میپرسی نشان عشق چیست؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست....!


عشق یعنی مهر بی چون و چرا

عشق یعنی کوشش بی ادعا..



عشق یعنی مهر بی اما اگر

عشق یعنی رفتن با پای سر



عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست

عشق یعنی جان من قربان اوست



عشق یعنی خواندن از چشمان او
حرفــــــای دل بــــــدون گفـــــتگو



عشق یعنی مستی از چشمان او

بی لب و بی جرعه بی می بی سبو



عشق یار مهربان زندگی

بادبان و نردبان زندگی..



عشق یعنی دشت گل کاری شده

در کویری چشمه ای جاری شده



یک شقایق در میان دشت خار

باور امکان با یک گل بهار

  • Adminstartor

جملات زیبا و معنوی

Adminstartor | جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۱۴ ق.ظ

جملات زیبا

اگر صبرت ضعیف باشد - جملات زیبا و آموزنده www.atrekhoda.ir

  • Adminstartor

فلسفه دوران باستان

Adminstartor | جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱ ق.ظ

فلسفهٔ دوران باستان اَشکال ابتداییِ تفکر فلسفی برای نخستین بار در دوران باستان در جامعهٔ برده‌داری پدید آمد. فلسفهٔ باستان ویژگی‌های بارزی دارد که بعدها در فلسفهٔ مدرنِ غرب بروز می‌کند. در دوران باستان فلسفه بر علم متکی نبود و نارس بود؛ زیرا که بر همان سطح رشدی که جامعه به آن رسیده بود و بر شناسایی‌های سطحی و ابتدایی آن دوران تکیه داشت و بنابر این نمی‌توانست علمی باشد. پیش از فلسفه، ادیان مختلفی بودند که به تمام پرسش‌های مردم جواب می‌دادند. این پاسخها و توضیحات دینی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال و جریان می‌یافت. انسان صبحدم تاریخ سعی می‌کند با اسطوره به مسئله زندگی، مسئله تقدیر، مسئله گذشته و آینده اش پاسخ دهد. اسطوره در اصل داستانی درباره خدایان است و توضیح می‌دهد که چرا زندگی به این شکلی است که هست. و موضوع اساسی همه اساطیر نبرد میان نیروهای نیک با نیروهای بد است. در طی هزاران سال توضیحات اسطوره‌ای در تار و پود پرسش‌های فلسفی ریشه دوانده بود. فلاسفه یونانی می‌خواستند ثابت کنند که این توضیحات معتبر نیستند و انسان نمی‌تواند به آنها اعتماد داشته باشد.

دانشمندان اغلب اسطوره را به عنوان کوشش هائی ابتدائی برای توضیح پدیده‌های طبیعت و کوتاه سخن، به عنوان یک دانش بدوی تلقی می‌کنند. فیلسوفان و الهیون گرایش دارند که اسطوره را یک فلسفه یا دین بدوی بدانند. مورخین و کسانی که نگرش تاریخی دارند داستانهای اسطوره‌ای را رسوباتِ وقایع تاریخی نیمه فراموش شده‌ای می‌دانند که به این صورت در ذهن یک قوم باقی‌مانده‌است. انسان شناسان و جامعه شناسان معتقدند که اسطوره تغییراتی را که در ساختار اجتماعی رخ داده‌است توصیف می‌کنند. در نظر هنرمندان و شاعران، اسطوره گنجینه‌ای از تصاویر ذهنی است که باید در هنر و کار خود به کار گیرند.

برای اینکه بتوان نظریات نخستین فلاسفه را درک کرد، باید مفهوم تصور اسطوره‌ای از جهان دریابیم. در گذشته‌ها باور بر این بود که زمین بر بالای شاخ گاو و گاو بر پشت ماهی و ماهی در آب قرار دارد. علت زمین لرزه اینست که گاو، زمین را از یک شاخ به شاخ دیگر خود می‌گذارد. داستان‌های اسطوره‌ای، پیش از تردید و انتقاد فلاسفه در تمامی دنیا وجود داشته‌است. حتی در یونان نیز قبل از این که نخستین فلاسفه ظهور کنند، تصویری اسطوره‌ای از جهان وجود داشته‌است. در طول قرن‌های متمادی، داستان خدایان از نسلی به نسل بعد انتقال یافته بود. این خدایان را در یونان زئوس، آپولون، هرا، آتنه، دیدنوسوس، آسکلپیوس، هرکول و هفیستوس می‌نامیدند.

  • Adminstartor

ملمداس

Adminstartor | شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۵ ب.ظ

مِلمِداس، در آیین زرتشت و اساطیر ایرانی، نام زنی است بسیار زیبا، که آراسته به انواع گوهرهای گرانبها می‌باشد. ملمداس بر جوانان پدیدار می‌شود و آنان را به همآغوشی با خویش فرامی خواند، اما به هنگام همخوابی پاهای او، همچون اره ای جوان هوسباز را قربانی می‌سازد و او را تکّه تکّه می‌نماید.

ملمداس را می‌توان همتای جهی در اساطیر زرتشتی دانست. برخی نیز از شباهت ملمداس با سیرن در اساطیر یونان سخن گفته‌اند. در حاشیهٔ خلیج فارس به این موجود افسانه‌ای منمنداس می‌گویند.[۱]

از نام های دیگر ملمداس می توان به: مُم داس، اُم الداس و میل داس نیز اشاره کرد

دیو جهی از دیوهای شناخته شده در آیین زردشتی است و نمادی از پلیدی های زنانه و روسپی گری  بشمار می‌رود.این دیو در اسطوره‌ی آفرینش نقش تخریبی عمده‌ای داشته است.

  • Adminstartor