«گنجشکک اشیمشی» نام متلی ایرانی
Adminstartor | يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ق.ظ
روایت کازرونی این متل که ساخته شاعر و نویسنده کازرونی حسن حاتمی است، برای چاپ به احمد شاملو سپرده می شود که با گویش تهرانی توسط احمد شاملو در سال ۱۳۴۰ منتشر شده است.
گنجشکک اشی مشی از تاج شاه یاقوتی میدزدد تا به بچههایش بدهد تا با آن بازی کنند. اما در میان راه آن را به پیرزنی میبخشد تا به زندگیاش سر و سامان بدهد. پس از آن گنجشکک به دزدی رابین هود وار جواهرات شاه و بخشش این جواهرات به مردم ادامه میدهد. او برای اینکه شناخته نشود، هر بار خود را در حوض نقاشی به رنگی دیگر درمیآورد.
اشی مشی در گویش کارزونی مخفف «با شاه منشین» و به مفهوم کسی است که با شاه نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
داستان بار سیاسی و اعتراضی داشته و فرهاد مهراد نیز با جایگزین کردن کلمه «حاکم» به جای «حکیم» بر این بار سیاسی و اعتراضی افزودهاست.
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگهایی که گنجشکک خود را به آن میآمیزد «وجه مثبت رنگها» با رنگهای گوناگون جواهرات پادشاه «وجه منفی رنگها»، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
در سال ۱۳۴۰ این متل "با روایت کازرونی2 در کتاب هفته کیهان به سردبیری احمد شاملو منتشر شد. احمد شاملو گویش کازرونی آن را به گویش تهرانی برگرداند.
«اشیمشی» تنها واژهای است که در هیچ یک از لغتنامهها و ادبیات فارسی، معنی خاصی برای آن ذکر نشده است و معلوم هم نیست که این صفت را چرا به «گنجشک» دادهاند؛ با این حال با چسبیدن این صفت به گنجشکها بود که این پرنده زیبا نیز وارد حوزه ادبیات عامیانه و کودکانه کشورمان شد و سالهای سال است که مردم کشورمان همه گنجشکها را «اشیمشی» هم صدا میزنند و عدهای نیز نام دیگر گنجشک را «اشیمشی» میدانند.
این ماجرا از روزی شروع شد که «حسن حاتمی» شاعر و قصهنویس کودکان اهل کازرون در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و یکراست سراغ احمد شاملو رفت و ماجرای یکی از داستانهای کودکانهاش را برای او شرح داد.
آن روزها احمد شاملو در روزنامه کیهان کار میکرد و مسئول و سردبیر کیهان هفته بود. شاملو داستان گنجشگک اشیمشی او را از زبان و لهجه شیرازی و کازرونی به تهرانی تبدیل کرد و در هفتهنامه «کیهان هفته» به چاپ رسانید.
به گفته حسن حاتمی، نخستین نویسنده و بنیان گذار قصههای گنجشگک اشیمشی در کشور، «اشیمشی» در گویش و لهجه کازرونی، مخفف ترکیب « با شاه منشین» است و به کسی اطلاق میشود که با شاه و دربار نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
«حامد هاتف» در جلسه نقد و بررسی «عناصر بین متنی اشیمشی» در شماره ۱۴۵ ماهنامه کتاب ماه کودک و نوجوان شهر کتاب گفته است: انتخاب یک پرنده به عنوان شخصیت اصلی یک داستان کودکانه اعتراضی، قصه احتمال رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره را در شرایط ویژه حکایت میکند و این که در هر شرایط گنجشک چگونه باید خود را حفظ کند.
به گفته منتقدان داستان و ادبیات کودکان، از اینجا به بعد، داستان وجه کاملاً سیاسی به خود میگیرد. به ادامه این قصه توجه کنید:
«… پادشاه به فراشان دستور میدهد تا او را با تیر بزنند. تیرهای زیادی به سمت او رها میشود، امّا به او اصابت نمیکند. گنجشگک از ترس بیهوش شده و شاه او را میگیرد و میخورد و گنجشگک در زندان نمور و تاریک شکم شاه به هوش میآید و با ترفندهایی موفق به فرار شده و آبروی پادشاه را نزد همه میبرد و تمبک خود را باز پـس میگـیرد و نزد لوطیان رفته و عروس را باز پس میستاند و با او زندگی میکند».
البته بخشی از داستان نیز از زاویهای دیگر و از زبان نگهبان پادشاه، جور دیگری نقل شده و در آن این گونه آمده است:
گنجشگک اشیمشی…
لب بوم ما مَشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میافتی تو حوض نقاشی
میگیرتت، فراش باشی،
میکشتت، قصاب باشی
میپزتت، آشپزباشی
میخورتت، حاکمباشی
امّا روایت امروزی گنجشگک اشیمشی این است که گنجشگک اشیمشی از تاج شاه یاقوتیاش را میدزد تا به بچههایش بدهد و بچههایش با آن بازی کنند، امّا در میان راه آن را به پیرزنی میبخشد تا با آن زندگیاش را سروسامان بدهد. پس از آن گنجشگک به دزدیهایش به شیوه «رابینهود» ادامه میدهد و بخشهایی از جواهرات شاه را دزدیده و بین مردم تقسیم میکند و برای این که شناخته نشود، هربار خود را در حوض نقاشی انداخته و به رنگی دیگر درمیآورد.
سراینده گنجشگک اشیمشی
در مورد سراینده ترانه گنجشگک اشیمشی اطلاع دقیقی در در دست نیست. بسیاری از منابع مربوط به حوزه ادبیات کودک و نوجوان، خود حسن حاتمی نویسنده این قصه را منشأ ساخت این ترانه میدانند و برخی از شاعران و پژوهشگران شیرازی بر این عقیدهاند که این شعر برخاسته از ادبیات عامه و فولکلوریک کازرون است و مردم با همین مصرعهای کوتاه و بلند آن را زمزمه میکردهاند.
برخی نیز گفتهاند که محمود مشرف تهرانی (مـ آزاد) شاعر برجسته کشورمان که صاحب کتاب و آثار زیادی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است، این شعر را سروده است، امّا خود آن مرحوم که برای انجام کاری به دفتر مجله سروش (محل سابق کارمن) آمده بود، به من گفت: من فقط این ترانه را جمع و جور کردم و درباره آن تحقیقاتی کوتاه انجام دادم و براساس آن کتاب «لیلی لیلی حوضک» را نوشتم.
کتابی که محمود مشرف تهرانی از آن یاد کرده است، در سال ۱۳۷۸ برای گروه سنی الف ـ ب بـا نقاشیهای بهـمن دادخـواه و با قیمت ۶ تومان منتشر شد.
امّا پیش از آن نیز مرحوم بانو گیتی پاشایی، خواننده قبل از انقلاب و همسر اوّل مسعود کیمیایی فیلمساز معاصر نیز ترانهای با عنوان «لیلیلیلی حوضکجوجو اومد آب بخوره افتاد توی حوضک» خوانده بود که در ردیف ترانههای پر مخاطب روزگار خودش بود.
کاری از گروه وبگردی «تابناک با تو»
منبع: اطلاعات و بهترین رمانها