هزار و یک شب
پیشینه
بهگفته علیاصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (احتمالاً فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست. اصل پهلوی کتاب ظاهراً از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفتهاست. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به مروجالذهب مسعودی (درگذشته به سال ۳۴۶ ه. ق) و الفهرست ابن ندیم (درگذشته به سال ۳۸۵ ه. ق) مراجعه میدهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار و یک شب با کتاب استر تورات استدلال میکند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شدهاند و ریشه واحد دارند. نام ایرانی آن هزار افسان است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنانکه حکمت میگوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) درآمدهاست.
در سال ۱۲۵۹ هجری قمری، در زمان محمدشاه به دست ملا عبداللطیف طسوجی به فارسی ترجمه شده (این کتاب دارای ارزش تاریخی است، اما در کل یک سوم کتاب اصلی را هم شامل نمیشود.) و میرزامحمدعلی سروش اصفهانی اشعاری به فارسی برای داستانهای آن سرودهاست که تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشتهاست. داستانهای این کتاب دارای محتوای بسیار بوده ازجمله طنز، تعالیم اخلاقی چه بد و چه خوب (بعضی از داستانهای آن تشویق به عیش و نوش و خوشگذرانی مینموده برای همین از این حکایات صرف نظر شدهاست ولی در بعضی حکایات هم تشویق به عدالت و ایثار و جوانمردی نمودهاست.)، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و سیاحت و...
نسخه کنونی فارسی را عبداللطیف طسوجی در زمان محمدشاه و پسرش ناصرالدین شاه به فارسی درآورد و به چاپ سنگی رسید. «هزار و یک شب» نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن هزار افسان بودهاست. چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی به همان سیاقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت. بعداز انقلاب هم انتشارات هرمس این کتاب را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد که در ۱۳۸۶ به چاپ دوم رسید.
نخستین ترجمهٔ هزار و یک شب به زبانهای اروپایی در قرن شانزدهم میلادی به دست آنتوان گالان به فرانسوی درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. سر ریچارد برتون نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ عرضه کرد. بورخس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب میدانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان ازجمله کسانی چون جیمز جویس انکارناپذیر است.
حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دلیل میآورد. یکی از آنها قصههای تودرتو (حکایت در حکایت) است که در ادبیات هند سابقه دارد و ایرانیان نیز به گفته علامه قزوینی با این شیوه آشنایی داشتند.
رضا طاهری می نویسد:در داستان نخستینِ هزارو یک شب، پادشاهی به نام شهریار هر شب با زنی هم بستر میشد و بعد او را میکشت. شهرزاد دختری که از بیزاری پادشاه از زنان آگاه بود با شهریار ازدواج میکند و هر شب برای پادشاه قصهای را روایت میکند. مجموعه این روایتهای شبانه و مدام با هدفمندی و نکات محتوایی که شهرزاد روایت می کند، بیماری شهریار را با قصهدرمانی در بازه ی زمانی هزار ویک شب درمان میکند.
شکل گیری داستان ها
هزار و یک شب در قصه هایش با بعضی خوارق عادات و سلوک عرفای مسلمان هم عنان می شود. اما بیگمان سبک و اسلوب همه ی کتاب مربوط به جهان اسلام است، زیراکه این داستان ها، بازتاب سهولت دنیای اسلام در درونی کردن داده های گوناگون در قرون وسطی و زدن مهر خود بر آنهاست. شرق شناسان عموما اتفاق نظر دارند که این مجموعه، التقاطی از متون دارای ریشه های بس گوناگون است که در طی چندین قرن، پرداخته شده اند و کتاب در قرن 13 و 14 میلادی شکلی ثابت به خود گرفته است. این که تصور کنیم هزار و یک شب اثر یک نویسنده است، بر جایی نااستوار ایستاده ایم. در حقیقت با اثری جمعی سر و کار داریم که نه تنها به مدت چندین قرن فراهم آمده است، بلکه نمودار گرایش هایی بس مختلف نیز هست و کلا چهار دسته داستان در آن تشخیص می توان داد:
الف) نخست هسته ی قصه های ایرانی الاصل و هم ریشه با داستان های شاهنامه و هم ارز شاهنامه که به دست فاتحان مسلمان با اسلام انطباق یافته اند و قدیم ترین بخش هزار و یک شب اند. خصیصه ی این قصه ها، غنای تخیّلی و وهمناک، و مداخله ی دائم جنیان و پریان، و وفور مسخ و حلول و سخنگویی جانوران است. دوز و کلک ها و اندیشه های این مجموعه ایرانی ست؛ نام شخصیت های اصلی (شهریار و شهرزاد و دینارزاد و شاه زمان) ایرانی ست و تقطیع بندی این اثر نیز ایرانی ست. درواقع کتاب زبان پهلوی زبان "هزار افسان" که بین قرون 2 تا 4 هجری به عربی ترجمه شد باید پایه ی اصلی این کتاب بوده باشد. هسته ی اصلی این کتاب شامل شاه شهریار و حیوانات و پرندگان و اسب آبنوس و فریزاد گلخنده و علی بابا و چهل دزد و غیره متعلق به همین منبع کهن است.
ب) دومین دسته ی حکایات که بیشتر مغازله آمیزاند، تا وهمناک و در بغداد در دوران خلافت هارون الرشید می گذرند، قصه های عاشقانه با عواقب عدیده اند. در این داستان ها، مناظر زندگی درباری یا شهری، اندک اندک جایگزین صحنه های طلسم و جادو می گردند. داستان های عشقی به معنای ویژه ی واژه (قصه ی علی بن بکار و شمس النهار و نعم و نعمت و غیره) و حکایات کمابیش ظریف مردم پسند برگرفته از وقایع اتفاقیه که مداح آنها را در بازارها نقل می کرده است. اشعار شهوت انگیز و از طرفی جعفر برمکی، آخرین بازمانده ی خاندان برمکیان مربوط به همین دسته اند.
پ) برعکس، عنصر شگرف و خارق العاده، در دوره ای از قصه های دریانوردان که مشهورترینشان قصه های سندباد بحری، مربوط به بندر بصره، نقش بسته است. اعجاب انگیزی این قصه ها ناشی از به هم آمیختگی تنگاتنگ راست و دروغ است. این قصه ها، حماسه ی نخستین دریانوردان مجهز به قطب نما و شاخص و میل رصد و شمسه و اسطرلاب به کشف مناطق ناشناخته می روند.
ت) شهری و بورژوازی شدن قصه ها در چهارمین دسته که در قاهره پرداخته شده اند و به قصه های کهن مزید گشته اند، برجستگی بیشتر می یابد. یعنی حکایات مشتمل بر ماجراجویی های قهرمانان و قصه های هزل آمیز و هجوآلود و صحنه هایی از زندگی اعیان خوش ذوق و ظریف و گوشه هایی از معاش سوداگران و پیشه وران، تقریبا به طور کامل، جانشین وهمناکی قصه های کهن می شوند. قصه های جوذر صیاد از جمله قصه های این دوره است. البته در این قصه، چنانکه در قصه ی علاءالدین نیز، عناصری مراکشی الاصل به چشم می خورد. این قصه ها مشحون از عناصر اعجاب انگیز و خوارق عادت اند. اما این عنصر اعجاب انگیز از عنصر شگفتی زای ایرانی تبار، متمایز است و در آن، پاره خاطراتی از ادبیات تعلیمی مصر باستان و برگرفته هایی از روایات تلمودی، می توان یافت.
البته قصه هایی هم هستند که در هیچ طبقه ای نمی گنجند و تنها قصه هایی عامیانه اند. به این نکته نیز باید اشاره کرد که در واقع، چندین چاپ عربی هزار و یک شب وجود دارد که در هند و مصر و سوریه و سرانجام در اروپا به طبع رسیده اند و روایات مختلف کتاب به شمار می روند، تا آنجا که بعضی کتب نخستین ترجمه شده در اروپا، قصه هایی دارند که در نسخ عربی آن موجود نیست!
شخصیتها
- علاءالدین
- شهرزاد قصهگو
- شهرباز: به معنای شاه بزرگ عنوان شاه سلسلههای ایرانی است که در کتاب هزار و یک شب به همراه شهرزاد قهرمان داستان است.
در ادبیات معاصر
در ادبیات معاصر ملل شرق و غرب تأثیرات هزار و یک شب را می توان پی گرفت. از جمله در ایران نمایشنامه شب هزار و یکم به درون مایه داستان بنیادین هزار و یک شب می پردازد.
پژوهندگان هزارویک شب
در شرق و غرب بسیاری به تحقیق درباره هزارویک شب پرداختهاند. در ایران هم افرادی به این امر مشغول بوده و هستند.
- جلال ستاری؛ افسون شهرزاد
- بهرام بیضایی؛ هزارافسان کجاست؟ و ریشه یابی درخت کهن
- محمدابراهیم اقلیدی؛ «هزار و یک شب - دنیای قصه گویی»
- نغمه ثمینی؛ «کتاب عشق و شعبده»
- هایده ترابی؛ "افسانه و روایتگر"
- آزیتا قهرمان؛ "استر، شهرزاد کتاب مقدس"