عمو نوروز و حاجی فیروز
افسانه عمو نوروز و ننه سرما
داستان عمو نوروز و ننه سرما نیز از افسانههای نمادین گذار سال کهنه به سال نو است. پیری کهنسال که بابا نوروز یا عمو نوروز خوانده میشود، به دیدار زنی فرتوت و زمان فرسود میرود که او را ننه سرما مینامند و به گونهای بانوی عمو نوروز شمرده میشود و طبق افسانههای شفاهی موجود، ننه سرما در درازای سال، تنها در این شب است که بخت در کنار شوهر بودن را دارد. پس از این شب، ننه سرما، عمو نوروز را وا مینهد و به راه خود میرود تا در سال آینده این دو باز در همین شب یکدیگر را ملاقات کنند.
روایت دیگر میگوید ننه سرما عاشق عمو نوروز است و اول هربهارچشم به در تا او را ببیند اما در لحظه دیدار از خستگی خوابش میبرد. عمو نوروز میآید اما ننه سرما خوابش برده و عمو نوروز رفت تا یک سال دیگه.
حاجی فیروز
حاجی فیروز یا حاجی پیروز مردی است لاغراندام با چهرهٔ سیاه کرده و لباسی قرمز رنگ همراه با کلاه دوکی شکل قرمز که در روزهای نزدیک به نوروز، با دایره و دنبکی به خیابان میآید و به رقص و شیرینکاری و خواندن شعرهای ضربی میپردازد.
شعرهای حاجی فیروز
حاجی فیروزه،
سالی یه روزه،
همه میدونن،
منم میدونم،
عید نوروزه.
ارباب خودم سامبولی بلیکم
ارباب خودم سر تو بالا کن،
ارباب خودم منو نیگا کن،
ارباب خودم لطفی به ما کن.
ارباب خودم بزبز قندی،
ارباب خودم چرا نمیخندی؟
بشکن بشکنه بشکن،
من نمیشکنم بشکن،
اینجا بشکنم یار گله داره،
اونجا بشکنم یار گله داره!
این سیاه بیچاره چقد حوصله داره.
خاستگاه
نمایش آیینی حاجی فیروز مراسمی است که ریشه در سنت دیرینهای در بینالنهرین دارد. این مراسم به صورت نمایشی هجو گونه و با نامهای کوسه برنشین و میرنوروزی در ایران رواج یافت.
مهرداد بهار، شخصیت حاجی فیروز را مربوط به جشنهای سیاوش دانسته و چنین گفته که احتمالاً از یکی از اسطورههای تموز، الههٔ کشاورزی و احشام در میانرودان باستان گرفته شدهاست. او بعدها ادعا کرد که چهرهٔسیاهشدهٔ حاجی فیروز نشاندهندهٔ بازآمدن او از سرزمین مردگان است و لباس سرخ او نشان از سرخی خون سیاوش دارد؛ او بیان کرده که نام سیاوش میتواند معنی «مرد سیاه» یا «مردی با چهره سیاه» داشته باشد. کتایون مزداپور، استاد زبانهای باستانی و اسطورهشناس در مصاحبهای، خبر از ترجمهٔ لوحی اکدی داده و آنرا تاییدی بر نظریهٔ مهرداد بهار دانسته و گفته که در آن لوح چنین آمده که دوموزی (شوهر الههٔ تموز) در نیمی از سال با لباس قرمز و در حال نواختن دایره، دنبک، ساز و نیلبک به دنیای زیرزمین رود تا همسر خود را بازگرداند که آغاز دوبارهٔ باروری در روی زمین است.
رضا مرادی غیاثآبادی، وجود شخصیت پیامآور نوروز را در بخشهای مختلف ایران بزرگ تأیید کرده اما نام حاجی فیروز و شمایل امروزین او (لباس سرخ و سیاهی چهره) را سنتی کاملاً جدید و تنها مختص به تهران میداند.
مهدی اخوان ثالث در پاورقی یکی از شعرهای خود در مجموعه شعر ارغنون، با ابراز تنفر از حاجیفیروز، آنرا «بقایای نفرتانگیز عهد توحش و بردهداری» نامیده و گفتهاست که به جز در شهر تهران در هیچ جای دیگر ایران شاهد چنین رسمی نبودهاست. حمید دباشی و گلبرگ باشی خواهان تغییر یا حذف این چهره به دلیل نماد نژادپرستی بودن دارند.
حاجی فیروز به خاطر شباهتش با پیتر سیاه که از شخصیتهای فولکلور هلندی است نیز مورد توجه قرار گرفتهاست، به خصوص که هر دو شخصیت سرخپوش و سیاهپوست هستند. از سوی دیگر، برخی منابع دیگر ریشهٔ تاریخی حاجی فیروز (به عنوان یک شخصیت سرخپوش) را بسیار دیرینهتر و به دورهٔ تمدن بابل مرتبط میدانند.