شرحی کامل بر استان خوزستان
استان خوزستان با مساحت ۶۴٬۰۵۷ کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران در کرانه خلیج فارس و اروندرود قرار دارد و مرکز استخراج نفت و گاز ایران بهشمار میآید. شهر اهوازمرکز استان خوزستان است. این استان پنجمین استان پرجمعیت ایران است.
خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی و شرق به استان چهارمحال و بختیاری، از شمال غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود میشود.[۲] این استان با جمعیّت ۴٬۵۳۱٬۷۲۰ نفر (سرشماری ۱۳۹۰) دارای ۱٬۰۸۳٬۳۴۱ خانوار است که این تعداد شامل ۷۹۳ هزار و ۲۸۹ خانوار شهری و ۲۹۰ هزار و ۵۲ خانوار روستایی است.[۳] استان خوزستان در محدوده ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۵۸ دقیقه شمالی از خط استوا قراردارد.
استان خوزستان دارای ۱۸ نماینده در مجلس شورای اسلامی و ۶ نماینده نیز در مجلس خبرگان رهبری میباشد. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب؛ بزرگترین تولیدکننده نفت ایران، در استان خوزستان و در شهر اهواز مستقر میباشد. این شرکت بطور متوسط ۸۵٪ درصد از نفت خام و ۱۶٪ درصد از گاز طبیعی ایران را تولید میکند.
در حال حاضر عبدالحسن مقتدایی بهعنوان استاندار خوزستان، بالاترین مقام اجرایی این استان، فعالیت مینماید.
نام خوزستان در دوران هخامنشیان
خوزستان یعنی سرزمین مردمان خوزی یا هوزی. در سنگنوشتههای فارسی باستانکه مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش هستند برای نامیدن سرزمین عیلام (یعنی منطقهٔ جنوب غربی ایران امروز و دربردارندهٔ خورستان امروز) واژههای -ʰŪja و -ʰŪvja به کار رفته است. این واژهها ۲۴ بار در سنگنوشتههای داریوش یکم و یک بار در سنگنوشتهای ازخشایارشا ثبت شدهاند. همین واژهٔ -ʰŪja است که در زبان فارسی تبدیل به خوز شده است.[۴]
واژههای -ʰŪjiya و -ʰŪvjiya نیز ۷ بار در سنگنوشتههای داریوش یکم به کار رفتهاند که در واقع صفت و به معنای «خوزی یعنی اهل سرزمین -ʰŪja و -ʰŪvja» هستند. همین واژهٔ -ʰŪjiya است که در زبان فارسی تبدیل به خوزی شده است.[۵]
استرابون و پلینیوس از خوزستان به اسم اوکسی[۶] نام میبرند. این استان با عیلامیان باستان و شوش کم و بیش مرتبط است. نام اهواز، شوش و هویزه منعکسکننده ساکنین این منطقه در زمان عیلامیان بودهاست[۷]
نام خوزستان در دوران ساسانیان
نام استان خوزستان در فارسی میانه (یا همان پهلوی ساسانی) و نیز در پارتی (یعنی همان پهلوی اشکانی) به صورت hūjestān (یعنی هوجِستان) یا hūžestān (یعنی هوژِستان) آمده است.[۸]
بخشی از متنی پارتی بر روی دستنویس مانوی M 5569[۹] که از زمان و مکان مرگ مانی میگوید و در سدهٔ سوم میلادی (یعنی سیصد سال پیش از اسلام) نوشته شده است:
آوانگاری به خطّ فارسی:
پَد چَفار سَخت، شَهرِوَر ماه، شَهرِوَر رُوژ، دُشَمبَت، اود اِیوَندَس ژَمان، اَندَر اَوِستام ای هوژِستان، اود شَهرِستان چِ بِیلاپاد، کَذ اَهراماد هُو پِدَر رُوشن ...
آوانگاری به خطّ آوانگار بینالمللی:[۱۰]
pad čafār saxt šahrewar māh, šahrewar rōž, dōšambat, ud ēwandas žamān, andar awestām ī hūžistān, ud šahrestān če bēlābād, kaδ ahrāmād hō pidar rōšn
برگردان فارسی:
چهار روز گذشته از شهریورماه، روزِ شهریور، روز دوشنبه، ساعت یازده، در استان خوزستان و در شهر بیت لاپاط [یعنی همان گندیشاپور]، که پدر روشنایی [یعنی مانی] عروج کرد . . .[۱۱]
نام خوزستان در دوران اسلامی
به گفته سوات سوجک در کتابهای تاریخ کلاسیک اسلامی، نام این استان خوزستان بود. ابن حوقل- جغرافی دان قرن ۱۰ میلادی - در کتاب خودش صورت الارض در فصلی جداگانه این استان را همراه با نقشه توصیف میکند و یاقوت در سده ۱۳ میلادی در مجعم البلدان جزئیاتی از استان خوزستان نوشتهاست[۱۲]
ریچارد فرای درمورد خوزستان مینویسد: "خوزستان استانی ثروتمند و کم ارتفاع بود که دست کم به هفت کوره تقسیم میشد؛ بزرگترین جز آن هرمزداردشیر یا هرمزدشهر بود که عربها بدان سوقالاهواز میگفتند "[۱۳]
واژه خوزستان به معنای سرزمین «خوزها» است و خوز را به صورتهای «هوز» و «حوز» نیز مینوشتند و جمع هوز در زبان عربی اهواز است که نام کرسی ایالت خوزستان است.[۱۴] البته ابن خردادبه (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره بر میشمارد که با نام کور الاهواز می خواندش.[۱۵]
ابن خردادبه نظر دیگری درباره نام اهواز دارد. او نه فقط اهواز بلکه کل موقعیت جغرافیایی خوزستان امروزی را اهواز میداند. (متوفای حدود ۳۰۰ ق) خوزستان را با همان اهواز یکی میداند و آنجا را سرزمینی وسیع، مشتمل بر هفت کوره بر میشمارد و به آن اکوار الاهواز میگوید.[۱۶] سبب وجود همین هفت کوره در این سرزمین، عضدالدوله دیلمی، آنجا را اقلیم هفت حوزه نام گذارده تا آنجا که مقدسی در قرن چهارم هجری، از رواج این نام خبر داده و پیروی خود را از آن، اعلام میدارد. همچنین او یادآور میشود که برخی از این حوزهها از میان رفتهاست.[۱۷][۱۸]
کاربرد نام خوزستان در نوشتههای کهن عربی
- أبو ریحان بیرونی (درگذشت: ق ۴۴۰): الآثار الباقیة عن القرون الخالیة. تصحیح: پرویز اذکایی. تهران ۱۳۸۰.
صفحهٔ ۲۵۶: ... و قیل انه بلد من خوزستان؛ و لیس ذلک ببعید، غیر ان قول هرقل ملک الروم، حین هرب من انطاکیة الى قسطنطینیة، و التفت الى الشام و قال: «علیک السلام یا سوریة»، سلام مودع، لا یرى انه یرجع الیها ابدا، دلیل على ان سورستان هى بلاد الشام (۲۷۹). و کالعبرانیین ینسبون الى شط بحر، یقال له العبر؛ و کذلک جمیع الاسماء التى اشتهرت بها الفرق المختلفة. و عند المزدکیة، ان الزمان لا یخلو) ۱۱۲. (من نبى مبعوث، و ان الانبیاء یبعثون على التوالى.
صفحهٔ ۳۶۷: ... فى الثالث و العشرین، ذکران مارجیورجس (Mar -Georgios) الشهید، و هو جرجیس المقتول مرارا بألوان العذاب. و فى الرابع و العشرین، ذکران مارقوس (Marcus) صاحب الانجیل الثانى. و فى الخامس و العشرین، ذکران ایلیا (Elias) الجاثلیق بخراسان. و فى السابع و العشرین، ذکران خریسطفوروس (ChristoPhorus) . و فى الثلاثین، ذکران شمعون بن صباعى (Simeonb) الجاثلیق، المقتول بخوزستان مع من کان معه من النصارى.
برگردان دو متن بالا به فارسی (از این کتاب): أبو ریحان بیرونی (درگذشت: ق ۴۴۰): آثار الباقیه. ترجمه: اکبر دانا سرشت. نشر امیر کبیر. چاپ پنجم. تهران ۱۳۸۶.
صفحهٔ ۳۱۳: ... برخى گفتهاند که سورستان بلد و شهرى و قسمتى از خوزستان است و این سخن دور از صواب نیست ولى هنگامى که هرقل امپراطور رم هنگامى که از انطاکیه به قسطنطنیه میگریخت روى خود را به شام کرده و گفت سلام بر تو اى سوریه و این سلام، تودیع و خداحافظى کسى با تست که دیگر به تو باز نمیگردد پس گفتار قیصر رم دلیل بر آن است که سورستان شام است.
صفحهٔ ۴۵۹: ... روز بیست و سوم ذکران مارجیورجس شهید است که به انواع عذاب چند مرتبه او را کشتند و روز بیست و چهارم ذکران مارقوس صاحب دومین انجیل است. و روز بیست و پنجم ذکران ایلیا جاثلیق خراسان است و روز بیست و هفتم ذکران خریسطفورس است و روز سىام ذکران شمعون صباعى است که در خوزستان جاثلیق نصارى بوده و با دیگر مسیحیان که با او بودند کشته شد.
- السمعانی، أبو سعد عبد الکریم بن محمد بن منصور التمیمی (درگذشت: ق ۵۶۲): الأنساب. تصحیح: عبد الرحمن معلمی. ناشر: دائرة المعارف العثمانیة. حیدر آباد ۱۳۸۲ قمری.
جلد ۱، ص ۱۵۳: الأرجانی ... هذه النسبة الى أرجان و هی من کور الأهواز من بلاد خوزستان و یقال لها ارغان بالغین و هی أرجان، و کان الصاحب إسماعیل بن عباد ینزل بها فی بعض الأوقات ...
جلد ۱، صفحهٔ ۲۹۱: ... و کذلک رأیت فی عرض الدنیا من أهل المنصورة و مولتان و بلاد بست و سجستان على بابه، و کذلک رأیت جماعة من أهل فارس و شیراز و خوزستان على بابه فناهیک بهذا شرفا و اشتهارا و علوا فی الدین و قبولا فی بلاد المسلمین بطول الدنیا و عرضها.
جلد ۱، صفحهٔ ۳۹۵: الأهوازی، بفتح الألف و سکون الهاء و فی آخرها الزاى، هذه النسبة الى الأهواز و هی من بلادخوزستان، و تنسب جمیع بلاد الخوز الى الأهواز [یقال لها کور الأهواز]، و البلدة التی هی الأهواز الساعة یقال لها سوق الأهواز و هی على قرب من أربعین فرسخا من البصرة و کانت احدى البلاد المشهورة المشحونة بالعلماء و الأئمة و التجار و المتمولین من أهل البلد و الغرباء و قد خربت أکثرها و بقیت التلال، و لم یبق بها الا جماعة قلیلة، و المشهور بالنسبة الیها من القدماء الضحاک ابن زید الأهوازی، یروى عن إسماعیل بن ابى خالد، روى عنه عبد الملک ابن مروان الأهوازی ...
جلد ۳، صفحههای ۵۱ و ۵۲: التستری، بالتاء [المضمومة] المنقوطة من فوق بنقطتین و سکون السین المهملة و فتح التاء المعجمة أیضا بنقطتین من فوق و الراء المهملة، هذه النسبة الى تستر بلدة من کور الأهواز من بلاد خوزستان یقولها الناس شوشتر و بها قبر البراء بن مالک رضى الله عنه ...
جلد ۳، صفحهٔ ۳۴۸: الجندیسابوری، بضم الجیم و سکون النون و فتح الدال المهملة و سکون الیاء المنقوطة [من تحتها] بنقطتین و فتح السین المهملة بعدها الألف و الباء المنقوطة [بنقطة] بعدها [واو] و راء مهملة، هذه النسبة إلى بلدة من بلاد کور الأهواز- و هی خوزستان - یقال لها جندیسابور ...
جغرافیا
این استان از شمال و شرق توسط کوههای زاگرس احاطه شدهاست، با حرکت به سمت داخل استان از ارتفاع این کوهها کاسته شده و جای خود را به تپه ماهورها میدهد. خوزستان شامل دو منطقه کوهستانی و جلگهای است. دو پنجم کل مساحت استان را کوهستانی و سه پنجم آن جلگهای است. کوه چو، زردکوه، شاویش، آب بندان، مامازاد، کوه سیاه و کوه چال از جمله کوههای خوزستان هستند. جلگه خوزستان شیب کمی دارد و در برخی از نقاط آن گنبدهای نمکی موجود است که نقش عمدهای در شور کردن اراضی و آبها دارد.[۱۹]
رودها
خوزستان یکی از پرآبترین استانهای ایران است.[۲۰] پنج رود بزرگ که از زاگرسسرچشمه میگیرند زمینهای جلگه خوزستان را مشروب کرده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم به خلیج فارس میریزند. کارون بزرگترین این رودها، بزرگترین و تنها رود قابل کشتیرانی در ایران است، این رود که از کوههای زاگرس مرکزی سرچشمه میگیرد در نزدیکی شوشتر به آب دز میپیوندد و در نزدیکی ورودی اروندرود به خلیج فارس به این رود میریزد.[۲۱] رود کرخه سومین رود بلند ایران پس از کارون و سفیدرود است. این رود که از کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد پس از طی مسیری نزدیک به ۷۵۵ کیلومتر در جهت جنوب غربی به تالاب هورالعظیم در مرز ایران و عراق میریزد. نام کرخه از شهری در کوره شوش خوزستان به نام کرخا یا کرخه برگرفتهشدهاست.[۲۲] آب دز از زاگرس مرکزی در ۲۰ کیلومتری شمال شرقی بروجرد نزدیکی چهاربره جریان مییابد از میان شهر دزفول میگذرد و در ۱۰۰ کیلومتری جنوب این شهر در بند قیر به کارون میریزد. این رود با حجم بالای آب در طول تاریخ شریان حیاتیکشاورزی متمرکز در منظقه بودهاست.[۲۳] رود مارون از کوههای راه باریک، سفید و گل گیلک در ۵۳ کیلومتری شمال غرب یاسوج سرچشمه میگیرد پس از تلاقی با رود اعلاء در چم هاشم با نام جراحی به راه خود ادامه میدهد و پس از مشروب کردن دشت رامهرمز و رامشیر و در کل پس از پیمودن مسافتی نزدیک به ۴۳۸ کیلومتر به خورموسی و خلیج فارس میریزد.[۲۴] رود هندیجان یا زهره ازکهگیلویه سرچشمه میگیرد و دو سرشاخه اصلی آن دو رود آب شیرین یا خیرآباد و آب شور یا شولستان است، این رود پس از گذر از هندیجان به خلیج فارس میریزد.[۲۵]
تاریخ
«خوزستان» در دوران باستان، بهویژه، در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم میشد: بخشهای شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای باصفا و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگهای سرسبز و پرآب بوده که به قارهای کوچک و مستعد میمانست. بخشهای جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میانرودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل میشده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
در سال ۵۵۸ پیش از میلاد پادشاهی کوروش بزرگ (کوروش دوم) در انشان (فارس) و خوزستان آغاز شد و پایتخت هخامنشیان به شوشمنتقل شد.[۲۶]
«استرابون» جغرافیدان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگههای جهان میداند. زیرا رودخانههای زیادی این دشت را آبیاری میکرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر میساختهاست. شاید بر همین اساس بوده که عدهای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آبهای فراوان» است.
درباره آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی ازبیتالمقدس آمدهاست:
«شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهمتر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن میچرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفتهاند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد؛ و دربارهاش گفتهاند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما میباشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام میبرند، مردمش با خوشی عمر میگذرانند.»
همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی میخوانیم:
«سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت وکوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از کشتیهای کوچک درست کردهاند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بیمانند میباشد.»
وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقهاست کهاستادان بزرگ دانشپزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بودهاست. این دانشگاه را ساسانیان بنیان گذاردند. این دانشگاه پزشکی که به دستورشاپور اول (۲۴۱–۲۷۱ م) به سبب وجود آب و هوا و طبیعت پر نعمت و مناسب در گندی شاپور (نزدیک دزفول) ساخته شد. توسط شاپور دوم(ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشتهاند و زبان به مقاومت گشودهاند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی میکردهاند.
خوزستان در آغاز اسلام
والی بصره در اوایل سال ۱۶ مغیره بن شعبه را از طرف خود مأمور فتح بلاد خوزستان کرد و مغیره به آسانی دهقانان ایرانی اهواز را به تسلیم و قبول جزیه وادار ساخت، اما عمر به علت حرکت زشتی که از مغیره روایت کردند او را از حکومت بصره برداشت و ابوموسی اشعری را به جای او فرستاد. ابوموسی دنباله فتوحات پیشینیان خود را گرفت و پس از چند رشته جنگ بلاد رامهرمز و شوش را مفتوح کرد. اما چون به شوشتر رسید به مقاومتهرمزان والی آنجا که در قلعه شهر متحصن بود برخورد، ناچار از خلیفه کمک خواست و عمر دستور داد که از کوفه عمار بن یاسر با لشگریانی به یاری ابوموسی برود.[۲۷]
هرمزان و ایرانیهای شوشتر سخت مقاومت کردند و عرب با وجود کثرت عدد بر ایشان پیروزی نیافتند تا آنکه به دلیل یک نفر خائن ایرانی بر مقام زنان و اطفال مدافعین راه یافتند و این کیفیت پای هرمزان و اصحاب او را در مقاومت سست کرد و جمعی از ایشان برای آنکه به دست مسلمین نیفتند خود و عزیزان خود را کشتند. سرانجام هرمزان از ابوموسی امان خواست و ابوموسی قبول این تکلیف را به امر خلیفه موکول ساخت و هرمزان بهمدینه فرستاد. هرمزان به ظاهر پیش خلیفه اسلام آورد و عمر برای او وظیفهای نیر مقرر داشت، اما چون بعدها به شرکت در قتل خلیفه و همدستی با ابولولو متهم شد مسلمین او را کشتند.[۲۸]
پس از تسلیم هرمزان، شوشتر و جندیشاپور و بلاد دیگر خوزستان همه مسخر ابوموسی شدند و به این ترتیب فتح قسمت جلگهای ایران تماماً به دست مسلمین به انجام رسید.[۲۹]
نام عربستان در دورهای از تاریخ
به گفته ریچارد فرای به خاطر تأثیر قوی عرب زبانهای مهاجر به جنوب غربی این استان-مخصوصاً مهاجرت بنی کعب و بنی لام-از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی، نام عربستان به این ناحیهاستان از زمان صفویه اطلاق گردید تا اینکه در زمان رضا شاه پهلوی با نام خوزستان جایگزین شد که خط پایانی بر آرزوهای تجزیه طلبانه شیخ خزعل، رئیس قبیله کعب بود[۳۰]
در اواخر قرن ۱۶ میلادی قبیله کعب از عراق به جنوب خوزستان مهاجرت کردند. در طی قرون موفقیت آمیز[۳۱]قبایل عرب بیشتری از جنوب عراق به نوار مرزی جنوب غربی خوزستان مهاجرت کردهاند.[۳۲]
در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی که در خوزستان و جنوب غربی ایران تکلم میشده (و هنوز میشود) «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز مینوشتهاند. از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و «هویزه» هم ریشه میداند. «اهواز» محرف واژه «آواز» و «اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومت نشین استان خوزستان بودهاست. پس از هخامنشی، در دوران اشکانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مرکز حکومتی خوزستان بودهاست. در سال ۱۳۰۳ در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مرکز حکومتی خوزستان به شهر تازه تأسیس اهواز که در ان زمان به نام ناصرالدین شاه ناصریه خوانده میشد منتقل شد و تا کنون نیزاهواز است. «به هر حال به وسیله بیگانگان برای تعمیم نام عربستان و فراموش شدن کلمه خوزستان سعی بسیار به کار رفت. این وضع تا سال ۱۳۰۳ه. ش؛ که حکومت مرکزی موفق شد پس از چندین سال غفلت از امور خوزستان به آن ناحیه توجه کند، باقی بود. در این تاریخ نام عربستان به کلی از فرمانها و مکاتبههای دولتی حذف و به {نام قدیمی آن} خوزستان تغییر نام یافت.»[۳۳]
در شاهنامهٔ فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق از این خطه با نام خوزیان یاد شدهاست. برای نمونه:
بشد تیز با لشکر خوزیان | برآن سود جستن سرآمد زیان[۳۴] | |
وزان پس بر کشور خوزیان | فرستاد بسیار سود و زیان[۳۵] | |
همیرفت تا کشور خوزیان | ز لشکر کسی را نیامد زیان[۳۶] |
«ابن منظور» به سال ۷۱۱ ه. ق. در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیلهای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا میکنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژهای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست میدادهاست.
در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و «حبوجستان و اجار» آمدهاست که به نظر میآید، برگرفته از زبان پهلویبا عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان «بختیاری» برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره میگیرند؛ بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از «هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافتهاست.[نیازمند منبع] در متون پارتی نیز واژه هوزستان اشاره به همان نام خوزستان در دوران نوین دارد.[۳۷]
در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و «اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفتهاند.
جمعیتشناسی
بر پایه دانشنامه بریتانیکا، بیشتر جمعیت استان خوزستان را عربها تشکیل میدهند. از دیگر اقوام این استان میتوان به بختیاریها و سایرلرها، و اقوام فارس اشاره کرد.[۳۸] همچنین قشقاییها و ارامنه نیز در بخشهایی از استان خوزستان سکونت دارند.
برپایه نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن آبانماه ۱۳۷۵ جمعیت استان خوزستان ۳٬۷۴۶٬۷۷۲ نفر بودهاست که از این تعداد ۶۴ درصد در سکونتگاههای شهری و ۳۵ درصد در سکونتگاههای روستایی زندگی میکردند و ۱ درصد کوچرو بودهاند. شمار عربها در نواحی روستایی استان خوزستان در سال ۷۸ تعداد ۴۲۹۱۹۷ نفر برآورد شده که حدود ۳۷٫۸ درصد کل جمعیت روستایی استان را دربر میگرفت. جمعیت تخمینی عربهای استان خوزستان برپایه آمار ذکر شده در آن سال یک و نیم میلیون نفر بودهاست.[۳۹]
عربها در شهرستانهای شادگان، دشت آزادگان، هویزه و باوی اکثریت مطلق جمعیت را تشکیل میدهند. در شهرستانهای اهواز، خرمشهر، آبادان و ماهشهر به خصوص در مناطق روستایی عربها جمعیت قابل ملاحظهای تشکیل میدهندY اگرچه در مرکز شهرستانهای مزبور اقلیت کوچک هستند. بقیه شهرستانهای استان از اقوام فارس، لر و بختیاری است، از جمله دزفول، شوشتر، شوش، اندیمشک، مسجد سلیمان، ایذه، آغاجاری، بهبهان، باغ ملک، رامهرمز، گتوند، لالی، هفتکل و هندیجان که از قدیمیترین و بزرگترین و نفتخیزترین شهرهای استان به شمار میروند،
از میان ۲۵ شهرستان این استان بیشترین تراکم عربهای خوزستان در شهرستانهای دشت آزادگان، شادگان، ماهشهر، خرمشهر و آبادان است.[۴۰] بیش از ۹۹ درصد از عربهای خوزستان شیعه هستند.[۴۱]
زبان
گویشهای بومی خوزستان، مانند هرجای دیگر ایران، از سوی زبان معیار تحت فشار قرار دارند. عوامل تهدید کنندهٔ موجودیت آنها افزایش باسوادی، گسترش رسانههای جمعی، از جمله اینترنت، و رشد اقتصادی است. مورد آخر منجر به یکجانشینی عشایر، مهاجرت از روستا به شهر، و مهاجرت گسترده از دیگر نواحی کشور به درون استان شده است. باید به جابجایی جمعیت در نتیجهٔ جنگ ایران و عراق و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نیز اشاره کرد. همهٔ این عوامل منجر به کاهش سخنگویان به گویشهای بومی میشود. پیش از وقوع مهاجرت گسترده در جریان قرن بیستم و پس از آن، جمعیت خوزستان غالباً از دو گروه زبانی تشکیل میشد: سخنگویان به عربی، که در نواحی کشیده شده از خلیج فارس و اروندرود به سوی شهر اهواز زندگی میکردند، و سخنگویان به گویشهای ایرانی که در نواحی به سوی شمال غرب و کوهپایههای رشته کوه زاگرس ساکن بودند. عربی خوزستانی از نوع خلیج فارسی است، که به طور بنیادین فرقی با عربی کویتی ندارد. گرچه ارزیابی زبانی از خوزستان تاکنون انجام نشده، گویشهای صحبت شده توسط ایرانی زبانان استان به نظر بر دو نوع میرسد: دزفولی- شوشتری، که در آن دو شهر بدان صحبت میشود، و زبان لری[۴۲] بختیاری که توسط عشایری که در مناطق کم ارتفاع خوزستان قشلاق میکنند و کسانی که در روستاها و شهرهایی چون آغاجاری، مسجدسلیمان، و رامهرمز زندگی میکنند، صحبت میشود.[۴۳]
ترکیب قومی
استان خوزستان تیرههای گوناگون انسانی را در بر میگیرد. خوزستان از لحاظ خردهفرهنگها متکثرترین استان ایران است. بختیاریها، عربها، فارسهای بومی شهرها، لرها و.. از آن جمله میباشد که به تفصیل در ذیل می آیند:[۴۵]
بومیان خوزستان، مردم بومی فارس زبان شوشتر، دزفول، بهبهان، ماهشهر،رامهرمز، هندیجان، رامشیر (رام اردشیر)، زیدون، سربندر (قنواتی)، شادگان(قنواتی) از بازماندگان مردم شهرنشین باستان خوزستان هستند و هر کدامگویش مخصوص به خود دارند که با هم متفاوتند.[۴۶]
لرهای بختیاری که از هزارههای دور در خوزستان و عراق (تا سدههای اولیه اسلامی) حضور داشتهاند. شهرهای اهواز ، آبادان ، ایذه ،مسجد سلیمان،هفتکل ،باغملک ،اندیکا، لالی، سالند (سردشت دزفول)، صفی آباد، قلعه خواجه، دهدزو.. بصورت اصلی و سایر شهرهای خوزستان نیز جمعیت قابل توجهی از ایشان را در خود دارند[۴۷]. طرح لباس اینان، ترسیمی از معبدچغازنبیل شوش است. ایذه به نام پایتخت بختیاری ایران شناخته میشود. بر خلاف نام استان چهار محال و بختیاری، مرکزیت جمعیتی اینان خوزستان است. در نقشههای زمینشناسی، زمینهای وسیعی از نیمه مرکزی خوزستان به سمت شمال و شرق، به نام کنگلومرای بختیاری[۴۸] شناخته میشود. اوکسیان (هوزیان) زمان هخامنشی که از سپاهیان ویژه امپراتوری ایران بودهاند تطبیق با ایشان دارد که به روایتی نام خوزستان نیز از نام ایشان گرفته شده است: پارسیها (۲۷۰۰ سال قبل) با عیلامیها (هالتامتیها) در آمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دورههای هخامنشی و ساسانی «هسی یا اوکسی یا خوزی یا هوزی» نامیده شدند و در سده ۶ هجری قمری به نام لر بزرگ، و در اوایل دوره صفویه، بختیاری خوانده شدند.[۴۹]
عربهای خوزستان، طوایف عرب خوزستان همگی از دسته کوچ نشین، غیر ثابت و با اصل و نسب مشخص در شبه جزیره عربستان بودند. مهاجرت ایشان به جنوب غربی خوزستان از سده نهم ه. ق پس از دعوی سید محمد مشعشع از روئسای قبایل عرب شبه جزیره عربستان، پس از فتح هویزه شروع گردید و تا زمان معاصر ادامه یافت. بزرگترین این طوایف بنی طرف است که حدود سیصد سال پیش پس از گذر ازاروند رود وارد خوزستان شدند.[۵۰]در دهههای اخیر بویژه از زمان جنگ به این سو، در برخی از شهرهای این منطقه نیز ساکن گردیدند. تا پیش از جنگ ایران و عراق عمده تمرکز جمعیتی عربهای خوزستان، شادگان، سوسنگرد، هویزه و روستاهای جنوب غربی خوزستان بود که پس از شروع جنگ، جنگزدگان عرب در (بیشتر شهرکهای اطراف) شهرهای امیدیه، ماهشهر و اهواز سکنی یافتند. شهر صنعتی و تجاریخرمشهر که پس از جنگ کاملاً خالی از سکنه بوده است نیز محل اسکان جمعیت زیادی از عشایر عرب شد.[۵۱]
لرها (لر کوچک)، قلمرو اینان که در سدههای اولیه اسلامی نیز حضورشان در این منطقه گزارش شده، در منطقه شمال غرب خوزستان، ازشوش تا الوار در شمال اندیمشک امروزی بوده است و امروزه نیز تمرکز شهری جمعیتی ایشان نیز در اندیمشک، شوش، حسینیه والواراست. (رج:همان منبع)
قشقاییها، در حدود شهرستان هفتکل زندگی میکنند. (رج:همان منبع)
شهرهای صنعتی تجاری و نوبنیان خوزستان مانند اهواز، آبادان و خرمشهر و بندر امام خمینی (شاهپور سابق) نیز ترکیب جمعیتی از تمام مردم یاد شده در خود دارند. (رج:همان منبع)
همچنین با اینکه بیشینه مردم این استان مذهب شیعه دارند، از دیرباز پیروان دیگر آیینها نیز در این استان زیستهاند و میزیند. در شهر اهواز گروه اندکی صابئین (در خوزستان به آنها صُبّی میگویند) در کرانه رود کارون ساکنند و بیشتر به کار زرگری مشغولند.
همچنین پیروان آیینهای کهن زرتشتی و نیز کلدانی در این استان و به ویژه شهر اهواز زندگی میکنند که پس از انقلاب ۵۷ از شمارشان کاسته شدهاست. در شهر آبادان شماری از ارمنیان میزیند. این گروه تا پیش از انقلاب جمعیت بیشتری داشتند ولی امروزه تنها چند خانوار از اینان در شهرهای آبادان میزیند. پیروان دیگر آیینها و مردمان دیگری نیز در اینجا میزیستهاند که امروزه به جا نماندهاند. تا پیش از انقلاب شماری از پیروان آیینهای هندو و سیک و... نیز در بخشهای صنعتی این استان میزیستند که امروز تنها بازمانده معبدهایشان در شهر آبادان ماندهاست.
اقتصاد و منابع طبیعی
در سال ۱۲۸۷ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه، توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهرمسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی، نفت استخراج شده، و اولین گام در تأسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بودهاست. چاه شماره یک هماکنون بصورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران (NISOC) اداره میشود. استان خوزستان غنیترین استان ایران در زمینهٔ منابع نفت و گاز است که در حال حاضر عمدهٔ درآمد کشور از راه صدور این دو محصول حاصل میشود.
اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان و تمامی مناطق نفتخیز در جنوب، غرب و شرق ایران است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند.
کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لولهسازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر بسزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعهها میتوان به لولهسازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان اشاره کرد.
گرمای بیش از حد و تمرکز صنایع بزرگ در استان خوزستان باعث شده است که این استان پس از استان تهران بزرگترین مصرفکنندهٔ انرژی در ایران باشد.[۵۲]
نیروگاههای حرارتی و گازی استان عبارتند از رامین، زرگان، آبادان، خرمشهر و فجر.[۵۳]
تا چندی پیش قابلیت کشتیرانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل میشد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد درحال حاضر منتفی است و کشتیرانی تجاری عملاً انجام نمیگیرد. بندرهای آبادان وخرمشهر (با دسترسی از رود بهمنشیر) و ماهشهر و بندر امام پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران، مسیر پر اهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ ایران و عراق، آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کُند، به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک میشوند... !
آب فراوان رودهای کارون، کرخه و هندیجان (زهره)، جراحی، مارون، اروند و دز که اکثراً جزو پرآبترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگهای استان خوزستان، قابلیت بالقوهٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کردهاست. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثلبرنج، گندم، مرکبات و صیفیجات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفتتپهاست که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولیدکاغذ میپردازد.
شهرستانهای خوزستان
استان خوزستان دارای ۲۴ شهرستان و ۵۴ شهرو ۵۲ بخش و ۱۱۲ دهستان و ۳۸۸۰ آبادیمسکونی و ۲٬۵۱۴ آبادی غیر مسکونی میباشد. نگاه کنید به: فهرست کامل شهرهای خوزستان.
نامشهرستان | جمعیت | زبان |
---|---|---|
شهرستان اهواز | ۱٬۳۱۷٬۳۷۷ | فارسی،عربی |
شهرستان آبادان | ۲۷۵٬۱۲۶ | فارسی؛عربی |
شهرستان خرمشهر | ۱۵۵٬۲۲۴ | عربی،فارسی |
شهرستان آغاجاری | --- | فارسی، لری |
شهرستان دزفول | ۴۲۰٬۰۰۰ | فارسی دزفولی، لری |
شهرستان امیدیه | ۸۵٬۱۹۵ | فارسی،عربی، لری |
شهرستان اندیکا | --- | لری |
شهرستان اندیمشک | ۱۵۴٬۰۸۱ | لری |
شهرستان ایذه | ۱۹۳٬۵۱۰ | لری |
شهرستان باغملک | ۱۰۳٬۲۱۷ | لری |
شهرستان باوی | --- | عربی |
شهرستان ماهشهر | ۲۴۶٬۸۰۴ | فارسی،عربی |
شهرستان بهبهان | ۲۱۰٬۰۰۰ | فارسی بهبهانی،فارسی معیار،لری |
شهرستان دشت آزادگان | ۱۲۶٬۸۶۵ | عربی |
شهرستان رامشیر | ۴۹٬۲۳۸ | عربی، لری،فارسی |
شهرستان رامهرمز | ۱۲۰٬۱۹۴ | لری |
شهرستان شادگان | ۱۳۸٬۲۲۶ | عربی |
شهرستان شوش | ۱۸۹٬۷۹۳ | فارسی،عربی، لری |
شهرستان شوشتر | ۱۹۲٬۳۶۱ | فارسی شوشتری،لری |
شهرستان گتوند | ۵۸٬۳۱۱ | لری، عربی |
شهرستان لالی | ۸۸٬۸۹۵ | لری |
شهرستان مسجدسلیمان | ۱۹۷٬۲۲۶ | لری |
شهرستان هفتکل | ۲۳٬۶۳۳ | لری |
شهرستان هندیجان | ۳۵٬۹۳۲ | لری، فارسی |
شهرستان هویزه | --- | عربی |
- نظرسنجی سال ۱۳۸۹
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظر سنجی نمونهگیری شد در استان خوزستان به قرار زیر بود: ۳۱٫۹ فارس (۲۷٫۸٪ مرد، ۳۶٫۷٪ زن)، ۳۰٫۲ لر (۳۲٫۴٪ مرد، ۲۸٪ زن)، ۲٫۵ ترک (۱٫۹٪ مرد، ۲٫۴٪ زن)، ۱ کرد (۰٫۸٪ مرد، ۱٫۱٪ زن)، ۳۳٫۶٪ عرب (۳۵٫۶٪ مرد، ۳۱٫۹٪ زن)، ۰٫۲ سایر و ۰٫۵ بدون جواب بودند.[۵۵]
خوزستان در جنگ ایران و عراق
این استان از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا واپسین روز جنگ ایران و عراق همواره صحنه عملیاتهای گوناگون ایران برای بازپس گیری مناطق اشغال شده توسط نیروهای ارتش عراق بود. در آغاز جنگ شهرهایی چون آبادان، سوسنگرد، بستان، دزفول، اندیمشک، خرمشهر، و اهواز که مرکز استان بود مرتباً هدف حملات موشکی و توپخانه ارتش عراق قرار داشتند.
خوزستان از جمله استانهایی است که در طول جنگ هشت ساله دچار آسیب و خسارت فراوانی شد. اشغال طولانیمدت برخی مناطق استان، موشکباران دایمی برخی شهرها و حملات هوایی و زمینی به شهرهای دزفول، بستان، هویزه، سوسنگرد، اهواز، شوش، شوشتر،شادگان، اندیمشک و بسیاری از مناطق دیگر، همه و همه باعث آسیبهای فراوان به سرمایههای طبیعی و انسانی و زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شد.
باستانشناسی خوزستان
- چغازنبیل ثبت شده در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو
- سازههای آبی شوشتر (مجموعه آبشارها، آسیابها، پلها و سدهای باستانی) ثبت شده در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو
- قلعه سلاسل (شوشتر)
- کاخ آپادانا (شوش)
- بند میزان (شوشتر)
- پل بند لشکر (شوشتر)
- مسجد جامع شوشتر
- آرامگاه دانیال نبی (شوش)
- قلعه شوش
- برج کلاه فرنگی شوشتر (شوشتر)
- پل بند شادروان (شوشتر)
- آرامگاه یعقوب لیث
- معبد بردنشانده
- صفه سر مسجد
- پل قدیم (دزفول) (با ۱۷ قرن سابقه)[۵۶]
- الیماییس
- ارجان (بهبهان)
- تپهٔ چغا در گتوند
- آتشگاه مسجدسلیمان
- شیرهای سنگی بختیاری
- شهر باستانی ایذه (آیاپیر، آنزان، انشان، مالمیر)
- منطقه باستانی کول فرح (ایذه)
- منطقه باستانی اشکفت سلمان (ایذه)
- کلیسای ارامنه (آبادان)
- مسجد رنگونیها (آبادان)
- موزه آبادان
- سینما تاج آبادان
- خانه بچاری (آبادان)
منابع
- پرش به بالا↑ «افزایش خانوادههای تک نفره در کشور!». سایت خبری تحلیلی تابناک.
- پرش به بالا↑ «تقسیمات کشوری». پورتال وزارت کشور. بازبینیشده در ۴ تیر ۱۳۹۰.
- پرش به بالا↑ «تقسیمات کشوری». پورتال وزارت کشور. بازبینیشده در ۴ تیر ۱۳۹۰.
- پرش به بالا↑ Kent ۱۹۵۳، ص ۱۷۵
- پرش به بالا↑ Kent ۱۹۵۳، ص ۱۷۵
- پرش به بالا↑ uxii
- پرش به بالا↑ r.m.savory,"khuzistan",Encyclopedia of islam,vol 5,page 80,brill,1986
- پرش به بالا↑ Durkin-Meisterernst 2004، ص 193
- پرش به بالا↑ «عکس روی دستنویس مانوی M 5569 در وبگاه فرهنگستان علوم برلین-براندِنبورگ». Depositum der BERLIN-BRANDENBURGISCHEN AKADEMIE DER WISSENSCHAFTEN in der STAATSBIBLIOTHEK ZU BERLIN - Preussischer Kulturbesitz Orientabteilung.
- پرش به بالا↑ «متن پارتی «مرگ مانی»، به نقل از وبگاه تیتوس، وابسته به دانشگاه گوتهٔ فرانکفورت». بازبینیشده در ۱۳۹۴/۰۱/۰۱۴.
- پرش به بالا↑ وامقی، ایرج، نوشتههای مانی و مانویان، 1378، ص 290
- پرش به بالا↑ Soucek, Svat. “Arabistan or Khuzistan”. Iranian Studies(Taylor & Francis, Ltd. on behalf of International Society for Iranian Studies) 17, no. 2/3 (Spring–Summer 1984): 195–213.
- پرش به بالا↑ فرای، ریچارد نلسون (۱۳۸۸)، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، نشر سروش، تهران، ISBN 978-964-376-763-1، ص ۲۶
- پرش به بالا↑ جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص ۵۵. برای آگاهی از حدود و بلاد خوزستان ر. ک: اصطخری، همان، ص ۶۲
- پرش به بالا↑ مسالک و ممالک، ابن خردادبه، ترجمه سعید خاکرند (تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل با همکاری مؤسسه فرهنگی حنفاء، ۱۳۷۱، چاپ اول)، ص ۳۶.
- پرش به بالا↑ مسالک و ممالک، ابن خردادبه، ترجمه سعید خاکرند (تهران: مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل با همکاری مؤسسه فرهنگی حنفاء، ۱۳۷۱، چاپ اول)، ص ۳۶.
- پرش به بالا↑ احسن التقاسیم، بخش دوم، ص ۶۰۵.
- پرش به بالا↑ [۱]
- پرش به بالا↑ مرکز آمار ایران، سالنامه آماری استان خوزستان ۱۳۹۱، صفحه ۱
- پرش به بالا↑ به گفته سرپرست شرکت مدیریت منابع آب ایران ۴۰ درصد منابع آب سطحی کشور در خوزستان قرار دارد
- پرش به بالا↑ مدخل KARḴEH RIVER در دانشنامه ایرانیکا
- پرش به بالا↑ مدخل [www.iranicaonline.org/articles/karkeh-river KARḴEH RIVER] در دانشنامه ایرانیکا
- پرش به بالا↑ مدخل ĀB-E DEZ در دانشنامه ایرانیکا
- پرش به بالا↑ مدخل جَرّاحی در دانشنامه جهان اسلام
- پرش به بالا↑ The Economic Geology of Iran: Mineral Deposits and Natural Resources ISBN 9400756259نوشته منصور قربانی صفحه ۳۱
- پرش به بالا↑ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1iranicaonline.org
- پرش به بالا↑ تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه. عباس اقبال آشتیانی. شابک:۱–۲۶–۵۰۷۷–۶۰۰–۹۷۸ ناشر:الهام
- پرش به بالا↑ تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه. عباس اقبال آشتیانی. شابک:۱–۲۶–۵۰۷۷–۶۰۰–۹۷۸ ناشر:الهام
- پرش به بالا↑ تاریخ ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه. عباس اقبال آشتیانی. شابک:۱–۲۶–۵۰۷۷–۶۰۰–۹۷۸ ناشر:الهام
- پرش به بالا↑ Frye R.N. ,Encyclopædia Iranica,"IRAN v. PEOPLES OF IRAN (1) A General Survey"
- پرش به بالا↑ succeeding centuries
- پرش به بالا↑ P. Oberling and B. Hourcade,"ʿARAB iv. Arab tribes of Iran",Encyclopædia Iranica,Vol. II, Fasc. 2, pp. 215-220
- پرش به بالا↑ (ایرج افشار سیستانی_خوزستان و تمدن دیرینه آن جلد۱، ص۴۲)
- پرش به بالا↑ شاهنامهٔ فردوسی، به کوشش جلال خالقی مطلق، دفتر دوم، داستان جنگ هاماوران، بیت ۳۳۱
- پرش به بالا↑ شاهنامهٔ فردوسی، به کوشش جلال خالقی مطلق، دفتر ششم، شاپور ذوالاکتاف، بیت ۵۵۹
- پرش به بالا↑ شاهنامهٔ فردوسی، به کوشش جلال خالقی مطلق، دفتر هفتم، هرمزد نوشینروان، بیت ۵۷۱
- پرش به بالا↑ Daniel T. Potts. «The Archaeology of Elam: Formation and Transformation of an Ancient Iranian State (Cambridge World Archaeology)».
- پرش به بالا↑ «Khuzestan». دانشنامه بریتانیکا.
- پرش به بالا↑ کریمیپور، کوثر - کریمیپور، یدالله: عربهای خوزستان: واگرایی و همگرایی. در نشریه: «پژوهشهای جغرافیایی». تابستان ۱۳۸۴ - شماره ۵۲. ص۹۷. آمار برپایه طرح جامع تقسیمات کشوری ۱۳۷۸.
- پرش به بالا↑ کریمیپور، کوثر - کریمیپور، یدالله: عربهای خوزستان: واگرایی و همگرایی. در نشریه: «پژوهشهای جغرافیایی». تابستان ۱۳۸۴ - شماره ۵۲. ص۹۷. آمار برپایه طرح جامع تقسیمات کشوری ۱۳۷۸.
- پرش به بالا↑ قیم، عبدالنبی: ایرانشناسی: نگاهی جامعهشناختی به زندگی و فرهنگ مردم عرب خوزستان. در نشریه: «مطالعات ملی» بهار ۱۳۸۰ - شماره ۷. ص۲۱۶.
- پرش به بالا↑ «بختیاری» (فارسی). دانشنامه جهان اسلام. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.</
- پرش به بالا↑ «KHUZESTAN viii. Dialects – Encyclopaedia Iranica».
- پرش به بالا↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامiranicaonline
وارد نشدهاست. - پرش به بالا↑ رج:خوزستان و تمدن دیرینه آن، افشار سیستانی، ایرج، ج۱
- پرش به بالا↑ رج:خوزستان و تمدن دیرینه آن، افشار سیستانی، ایرج، ج۱
- پرش به بالا↑ «بختیاری» (فارسی). دانشنامه جهان اسلام. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.</
- پرش به بالا↑ رج:زمینشناسی ایران، آقانباتی، علی، ۱۳۸۵، ص۴۱۰ و نیز نقشههای زمینشناسی ایران
- پرش به بالا↑ رج:افشار سیستانی، ایرج، همان، ص۴۸۲
- پرش به بالا↑ رج: قبایل و عشایر عرب خوزستان، عزیزی بنی طرف، یوسف، ص۶۷
- پرش به بالا↑ رج:تاریخ پانصد ساله خوزستان، کسروی، احمد، و خوزستان و تمدن دیرینه آن، افشار سیستانی، ایرج، جلد۱
- پرش به بالا↑ «تولید شش درصد از برق کشور توسط نیروگاه رامین اهواز». سایت خبری شرکت توانیر، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲.
- پرش به بالا↑ «تولید ۲۸ هزار و ۱۰۸ گیگاوات ساعت برق در نیروگاههای خوزستان». سایت خبری شرکت توانیر، ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲.
- پرش به بالا↑ سالنامه آماری خوزستان در سال ۱۳۹۱
- پرش به بالا↑ شطرح بررسی و سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی کشور (شاخصهای غیرثبتی){گزارش}:استان خوزستان/به سفارش شورای فرهنگ عمومی کشور؛ مدیر طرح و مسئول سیاست گذاری:منصور واعظی؛ اجرا:شرکت پژوهشگران خبره پارس -شابک:۹–۴۸–۶۶۲۷–۶۰۰–۹۷۸ *وضعیت نشر:تهران-موسسه انتشارات کتاب نشر ۱۳۹۱ *وضعیت ظاهری:۲۷۶ ص:جدول (بخش رنگی)، نمودار (بخش رنگی)
- پرش به بالا↑ «قدیمیترین پل جهان در دزفول - تبیان».
منبع : ویکیپدیا