روابط ایران و هند
قدمت روابط فرهنگی و زبانی و مهاجرتی ایرانیان و هندیها آنقدر معروف است که نیاز به توضیح ندارد. اهمیت روابط این دو فرهنگ نیز آشکار است برای مردم ایران و تاریخ و ادبیات ایران هیچ سرزمینی معروفتر و شناخته شده تر از هند نیست. هیچ کتاب تاریخی – ادبی و جغرافیایی را در فارسی نمییابید که از هند سخن و مطلب نگفته باشد. بطوریکه مهمترین و قدیمی ترین منظومه حماسی ایرانیان یعنی شاهنامه بیشتر از ۱۰۰ بار نام هند- هند و سند و مکران را در اشعار خود آورده است . شاید یکی از بهترین توصیفها از نزدیکی فرهنگی دو ملت و علاقه مشترک به یکدیگر را«سوبرامانیان سوآمی»وزیر سابق هند و رئیس حزب جاناتا ارائه کرده است.وی پس از دیدار چند سال پیش خود از ایران مینویسد:"هند و ایران دارای قرنها رابطه فرهنگی و تمدنی هستند و برخوردار از مشترکات فرهنگی بسیار.ایران در گذشته از طریق زبان فارسی و نیز هنر،معماری و نظایر آن هند را تحت تأثیر خود قرار داده است.اما آن وجه مهمی را که در سفر اخیر خود به ایران تجربه کردهام علاقه وافر مردم ایران نسبت به هند است.مردم عادی غالباً نسبت به هند اظهار دوستی میکنند که ریشه این احساسات به پیوندهای پاک فرهنگی و تمدنی دو کشور بازمیگردد و ارتباطی به سیاست خارجی ایران ندارد"(سوآمی ۱۸۳۱:۱۵). اگر از روابط دیرینه دو ملت بگذریم،روابط رسمی ایران و هند پس از استقلال هند سریعاً برقرار میگردد.استعمار هند توسط انگلستان،آسیبهای فراوانی بر پیوندهای فرهنگی ایران و هند بر جای نهاد. اولین جرقههای آغاز روابط سیاسی را باید در سال ۱۹۴۷ جستجو کرد.در آن تاریخ هیئت بلندپایه ایرانی در کنفرانس آسیایی که در دهلی نو برگزار شد،شرکت جست و علاقهمندی خود را نسبت به کشور تازه استقلالیافته هند اعلام کرد.(سوآمی ۱۸۳۱:۲۵).در ۲۴ اسفند۱۳۲۸ قرارداد دوستی و مودت بین دولت ایران و دولت تازه استقلالیافته هند انعقاد یافت.این عهدنامه ضمن تأکید بر اصل صلح و دوستی، روشهای صلحجویانه را برای رفع اختلالات بین دو کشور پیشبینی کرده بود.همچنین دو کشور موافقت کردند که کنسولگریهای چندی را در کشور طرف دیگر تأسیس کنند و قراردادهای لازم را در زمینههای بازرگانی،گمرکی،کشتیرانی،هواپیمایی،فرهنگی و استرداد مجرمین و معاضدت قضایی منعقد کنند.(گل بهروزان ۲۸۳۱:۹۰۱). از منابع موجود، چنین برمیآید که نام قدیم هند، «آریا وارتا» بوده است که به معنی سرزمین آریاست.
شاه اسماعیل دوم صفوی
پس از مرگ شاه تهماسب یکم، اکبرشاه هیئتی را برای عرض تسلیت و همچنین تبریک و تهنیت به مناسبت تاجگذاری شاه اسماعیل دوم همراه با هدایای نفیس به دربار قزوین میفرستد.
شاه اسماعیل دوم به جای اینکه رابطه سیاسی با اکبرشاه امپراتور هند برقرار کند نامهای به میرزا محمد حکیم برادر او و حاکم کابل نوشت و در آن وی را پادشاه خطاب کرد و از وی خواست نمایندگان سیاسی خود را به ایران بفرستند.
رابطه اکبر شاه پادشاه هندوستان با شاه اسماعیل دوم خصمانه نبود. شاه اسماعیل دوم نامهای برای میرزا محمد حکیم نابرادری اکبرشاه که بر کابل مستقلاً" حکومت میکرد، ارسال داشت. او در آن نامه نوشت صلح و امنیت در ایران برقرار شده است و زائرانی که به کعبه میروند و یا از آنجا باز میگردند از هر حیث ایمن میباشند.
سلاطین دکن که از زمان شاه اسماعیل یکم نسبت به ایران نظر دوستانه داشتند، در زمان شاه اسماعیل دوم نیز به حفظ روابط دوستانه مبادرت ورزیدند. در ۱۸ سپتامبر ۱۵۷۷ میلادی ایلچیان نظامشاه حکمران دکن با پیشکشها و هدایای گرانمایه به دربار ایران آمدند و علاقه والی را به تقویت روابط دوستانه بین دو کشور اعلام داشتند. شاه اسماعیل دوم نیز ایلچیان را پذیرفت و با اعطای خلعت فاخر به آنان اجازه بازگشت داد.